کد خبر: ۹۸۰۵۰۲3944

نهمین طرح آیه های صبر شهرستان شوش در منزل بسیجی غلامرضا جوکار برگزار شد

تهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی

ساعت 22:20 چهارشنبه 2 مردادماه1398 نهمین طرح آی های صبر به همت مجمع اهل بیت در منزل برداربسیجی غلامرضا جوکار برگزار شد .

به گزارش شوش نیوز ؛ رضا معتمدی رئیس هیئت ورزش های همگانی و یکی از دوستان نزدیک غلامرضا جوکار که قرار بود ایشان را معرفی نماید به خوانش شعر تحت عنوان «یا امام رضا» برای سلامتی این بسیجی سرافراز  و یادگار هشت سال دفاع مقدس بسنده کرد و گفت : « عمریست که من رضا رضا می کنم / از دل و جان تو را صدا می کنم / بوسه زنم خاک در کوی تو/آمده ام به دیدن روی تو / لطف نما درد مرا چاره کن / فکری به حال من  بیچاره کن / تو آبروی عالم شیعه ای / تو مرهم زخم دل و دیده ای / گرچه که دورم از حرم یا رضا / تو یک نظر به رخ  زردم نما / دست خوش هوای طوفانی ام / کجا روم گر تو  ز خود رانی ام؟ / حال که من  بنده ی شرمنده ام / تو یک نظر بکن به پرونده ام / عمر تبه کردم و دادم به باد / آنچه خداوند به من هدیه داد / من به فدای دل پر درد تو / چه دل نشین است گنبد زرد تو / کاش شود نصیبم این سعادت / در آخرت مرا کنی شفاعت .»


سپس سرهنگ پاسدار علی ظهیری از یادگاران هشت سال دفاع مقدس شهرستان شوش به معرفی برادر بسیجی غلامرضا جوکار پرداخت و خاطر نشان نمود : زمانی که غلامرضا جوکاردر سپاه حضور داشتند زیاد با ایشان از نزدیک آشنایی نداشتم اما بر خود لازم دانستم که به معرفی ایشان بپردازم ، این برادر بسیجی متولد سال 1342در روستای «حمدآباد» از توابع بخش مرکزی شهرستان شوش و از سپاهیان قدیمی شهرستان شوش به شمار می آید که در سال 1359 در همان ابتدای جنگ مستقیم به عضویت سپاه درآمد ؛ همان زمان که سردار شهید مجید بقایی حضور داشتند یعنی از عزیزانی بودند که قبل از ورود به سپاه سابقه ی بسیجی نداشته است و تا سال 1364 در سپاه حضور داشت .

وی افزود : بنا به دلایلی شخصی از سپاه استعفا داد و هر چه از ایشان خواستند که در تصمیمی که گرفته است تجدید نظری داشته باشد و در این سال من فرمانده ی سپاه شوش بودم ولی ایشان از تصمیم خود کوتاه نیامد و از سپاه جدا شد و به استخدام شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه درآمد و تا سال 1389 که که بازنشسته شد منم هم در همین سال  در سپاه  به درجه ی بازنشستگی نائل شدم .


ظهیری در تکمیل سخنان خود تصریح نمود ؛ در زمانی که غلامرضا جوکار در سپاه بود به اتفاق برادر بسیجی اسماعیل آزادیخواه در تدراکات سپاه مشغول انجام وظیفه بود البته در آن زمان اسماعیل آزادیخواه نیز از نیروهای سپاه بود .و پس از مدتی به تیپ 15 امام حسن مجتبی(ع) ، گردان شهید دانش به فرماندهی حاج سعید نجار  اعزام شده و تا زمانی که در سپاه بود در همین گردان به کار خود ادامه داد .

این روایتگر دوران هشت سال دفاع مقدس در ادامه به  زندگی سطح پایین این برادر بسیجی اشاره کرد و گفت : در اتاق پذیرایی ایشان چون فاقد کولر است لذا ناچارا در راهرو و حال این خانه نشسته ایم و این جلسه را برگزار کرده ایم ؛ ایشان از امتیاز ایثارگری خود به هیچ عنوان استفاده نکرد و زمانی هم که می خواست برای ثبت نام فرزندش استفاده کند چه زجرهایی کشید ؛ ایشان تا کهکیلویه و بویر احمد برای گرفتن گواهی و تأییدیه ی این چندماه رفت در حالی که  اگر به من می گفت از طریق همین سپاه شوش برای ایشان تأییدیه می گرفتیم ، غلامرضا جوکار پاک زندگی کرده است و امیدوارم به حق پهلوی شکسته ی حضرت زهرا(س) بهبهودی خود را به دست آورد .


سرهنگ پاسدار علی ظهیری در خاتمه از اهمیت صله ی رحم با استفاده از روایتی از پیامبر اکرم(ص) یادآور شد : فردی نزد پیامبر(ص) رفت و با توجه به این که متأهل بود گفت می خواهد ازدواج کنم ؛ پیامبر اکرم(ص) به او فرمود «تا سه روز دیگر از این دنیا خواهی رفت» . فرد وقتی به خانه بازگشت پیش خود فکر کرد حال که قرار است سه روز دیگر از این دنیا بروم بهتر است سری به فلان دوست که سال هاست او را ندیده ام بزنم ، یک روز در راه بود تا رسید ؛ یک روز نزد دوستش ماند و روز سوم هم در راه بازگشت بود تا به خانه ی خود رسید و منتظر مرگ بود ، اما چهار روز دیگر گذشت و آن فرد از این دنیا نرفت ؛ لذا مجددا به نزد پیامبر(ص) رفت و گفت :« دفعه ی قبل که آمدم فرمودید که تا سه روز دیگر از این دنیا خواهی رفت اما چهار روز از آن سه روز هم گذشته ولی من هنوز زنده ام» ـ پیامبر فرمود : « در آن سه روز چه کرده ای ؟ » آن فرد جریان سرزدن به دوستش را تعریف کرد لذا پیامبر اکرم(ص) فرمود :«چون صله رحم را به جا آورده ای خداوند عمر جدیدی به تو هدیه کرده است » لذا ما هم با توجه به ارزشمند بودن صله ی رحم هر چند وقت یک بار با یکی از یادگاران هشت سال دفاع مقدس شهرستان شوش دی داری تازه خواهیم نمود .

سرهنگ پاسدار محمدرضا پاطلا به عنوان دومین رزمنده ی هشت سال دفاع مقدس که چندسالی از شوش دور بوده و مجددا دوسالی است که به این دیار برگشته است حضور در جمع را مایه ی مباهات و خرسندی دانست و خاطر نشان نمود : سه روز پیش ، نزد یکی از دوستان  از تیپ 15 امام حسن مجتبی(ع) بودم به ایشان گله مند شدم که در شوش کمتر اتفاق می افتاد که دیداری با حضور رزمندگان صورت بگیرد ؛ جمعی از دوستان آن دوران شهید شدند و عهدی با خدا بستند و رفتند وای به حال ما که ماندیم و حال که مانده ایم باید بدانیم که چه وظیفه ای  داریم .

 

وی افزود : قبل از ورود غلامرضا جوکار بنده در سال 1358 وارد سپاه شدم و غلامرضا جوکار سال 1359 وارد سپاه شد و با توجه به این که هیچ سابقه ی دوستی با هم قبل از ورود به سپاه نداشتیم و چنان محبتی ایشان در دل همه خصوصا من ایجاد کرده بود که به عنوان یکی از بهترین دوستان صمیمی ام شد و اگر الان اشک هم من و هم جوکار درآمده نه این که ایشان را به این وضع دیده ام خیر ؛ چون آدمیزاد در هر لحظه ممکن است اتفاق هایی برایش رخ دهد ولی اشک من به خاطر این است که یک سال است از ایشان غافل بوده ام با توجهه به این که دو سال است در همین شهر سکونت داریم ، این از طرفی عیب از خودم است که از ایشان غافل بوده ام و از طرفی عیب از این جمع است که به خاطر مشکلات زندگی یک دورهمی نداریم و من از بانیان این سلسله برنامه ها خصوصا سرهنگ ظهیری بی نهایت سپاسگزارم که هر چند وقت یکبار چنین جلساتی را برگزار می کنند و امیدوارم این توفیق از این به بعد شامل حال ما هم بشود که با حضور در طرح آیه های صبر خاطرات هشت سال دفاع مقدس را مجدا مرور کنیم .

اسماعیل آزادیخواه یکی دیگر از یادگاران هشت سال دفاع مقدس شهرستان شوش ضمن قدردانی از بانیان برگزاری این جلسه و عرض خیرمقدم به پیشکسوتان جهاد و شهادت ؛ گفت : خداوند تبارک و تعالی توفیق دادکه در دوران هشت سال دفاع مقدس دور هم جمع شویم و یک گروه از جوانان و نوجوان عزیز و غیور شهرمان در همین شوش در مقابل صدامیان دفاع کنیم .

 

وی افزود : همانطور که می دانید؛ صدامیان تا ساحل رودخانه ی کرخه از نوار مرزی فکه به قصد تصرف شود وارد خاک ایران اسلامی شد ؛ در آن زمان ارتشی وجود نداشت ؛ نیروهای مردمی و تعدادی از برادران عزیز پاسدار حضور داشتند و خداوند به ما هم توفیق داد در اون زمان با آن سنی که داشتیم ؛ اوایل سال 1360 خدمت عزیزان برسیم و در کنار سایر عزیزان خیلی چیزها را یاد بگیریم و یکی از همین رزمندگان غلامرضا جوکار است .

آزادیخواه همچنین یادآورشد : من و غلامرضا جوکار مدت زمان زیادی در کنار هم بودیم ؛ اون دوران شب و روز نداشتیم ؛ تایم اداری وجود نداشت ؛ کاملا در اختیار جبهه و جنگ بودیم و مأموریت های مختلفی انجام می دادیم تا این که قرار شد جهت سپری نمودن یک دوره ی آموزشی در قالب دوره ی 24 گنجانده شدیم و توسط رحیم آل کثیر مسئول گزینش آن زمان که در منطقه ی حسینیه بودیم دستور داده شد که می بایست به دوره برویم و لذا به عزیزانی که از شوش آمده بودند ملحق شدیم و کلی از دوستان که در این دوره با ما بودند از جمله « شهید سید حسن تفاخ ـ شهید علی آلیگرد ـ شهید محمد عگبی و.....» ، شهید  شدند و سید حمید تفاخ هم با مرگ طبیعی از جمع ما جدا شد .

وی در پایان گفت : برگزاری اینگونه جلسات بسیار مفید است تا این خاطرات گفته شود و به نسل جوان منتقل شوند و از طرفی با هر کدام از برادران ما دیدار داشته باشیم یه روحیه می گیرد ؛ همین که بداند دوستانش او را فراموش نکرده اند از نظر روحی تقویت می شود .همانطور که می بینیم برادر بسیجی غلامرضا جوکار اشک شوق می ریزد و امیدوارم  مجددا  غلامرضا جوکار را سالم و سرحال ببینیم تا مجددا با هم به یادمان ها رفته و در آنجا خاطرات هشت سال دفاع مقدس را مرور کنیم .

برادر بسیجی و یادگار هشت سال دفاع مقدس شهرستان شوش غلامرضا جوکار که بغض گلویش را گرفته بود و قادر به بازگونمودن خاطرات خود نبود در جمله ای کوتاه از مدیریت مجمع اهل بیت که این جلسه را تدارک دیدند قدردانی نمود و از حضور درزمندگان هشت سال دفاع مقدس خرسندی خود را اعلام نمود .


حاج ناصر پیوست در پایان از فعالیت سرهنگ علی احمدی در فضای مجازی تحت عنوان « آیه های خودمانی» خبر داد و در این خصوص اظهار نمود : ایشان با استفاده از آیات  شریف قرآن کریم  پندهای بسیار مفید و ارزشمندی را با تفسیر بیان می کند .


در پایان نهمین طرح آیه های صبر لوح تقدیری که توسط مجمع اهل بیت تدارک دیده شده بود توسط سرهنگ پاسدار محمدرضا پاطلا به برادر بسیجی غلامرضا جوکار اهدا گردید .


کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست